کـمـان

در بیکران آسمان

کـمـان

در بیکران آسمان

تا حالا گزارش تصویری از تمرین تیم ملی شنا و شیرجه دیده بودید؟ اون هم با این کیفیت؟

بقیه عکس‌ها که دستپخت حامیان احمدی‌نژاده اینجا و اینجاست.

مهرورزی که راه را اشتباه می‌رفت

امروز الهام اعلام کرد که رییس جمهور در گفت‌وگو با مردم عوامل پشت پرده گرانی‌ها را افشا می‌کند.

وقتی احمدی‌نژاد در همدان اعلام کرد که رسانه‌ها در مورد گرانی جو روانی ایجاد می‌کنند و رسانه‌ها عامل اصلی گرانی هستند، به این فکر نبود که شاید سیاست‌های غلط باعث این موج گرانی شده باشد. چند روز پیش فرهاد رهبر، رییس سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی با پرسش خبرنگار شبکه خبر در مورد گرانی مواجه شد، خیلی آروم و خونسرد انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده گفت: لبنیات گران شده؟ دولت دستور داد ارزان شود، ارزان شد.

امروز هم آمار قابل توجهی از وعده‌های احمدی‌نژاد در همدان به دستم رسید. دولت تصویب کرده بود که ۳ میلیون تومن وام برای اجاره مسکن به مردم همدان پرداخت بشه. به محض اعلام این خبر، قیمت اجاره مسکن در همدان به طرز و حشتناکی بالا رفته در حالی که فقط ۱۵۰۰ نفر وام می‌گیرند و مشمول مهرورزی قرار می‌گیرند.

رییس کمیسیون اجتماعی مجلس هم گفت: یکی از عوامل ایجاد گرانی در کشور سیاست های غلط اقتصادی است، بعنوان مثال وقتی 40 درصد به دستمزد کارگران موقت اضافه می کنیم تصورمان این است که کارفرما آن را از جیب خود پرداخت می کند، در حالیکه کارفرما آن اضافه دستمزد را به قیمت تمام شده کالا و یا خدمات خود اضافه می نماید که آن نیز باعث گرانی آن کالا می شود.

قرار شده امسال 50 هزار وام مسکن در سراسر کشور پرداخت شود ولی این موضوع آنچنان در بوغ تبلیغاتی رفت که قبل از پرداخت این وام ها قیمت مسکن تا 25 درصد افزایش یافت و در واقع پیش از آنکه این پول به دست افراد برسد کیسه تورم به جان آنان مالیده شد.

حالا آقای رییس جمهور بجای اینکه "عوامل پشت پرده گرانی" رو افشا کنه، باید یه کم از وعده‌های بی‌منطق خودش کاهش بده و در پی محبوبیت و دوره دوم ریاست جمهوری نباشه. احمدی‌نژاد باید فکر کنه که عامل اصلی گرانی خود دولت هست و بس!

یک سال پیش

امروز سوم تیر بود. یک سال از روی کار آمدن دولت احمدی‌نژاد گذشت. سال گذشته که این موقع زمان رای‌گیری بود، به حوزه‌های رای‌گیری می‌رفتیم و چون بیشتر در شمال شهر تهران سیر می‌کردیم فکر می‌کردیم که هاشمی رفسنجانی رییس جمهور خواهد شد؛ غافل از اینکه در جنوب شهر اوضاع طور دیگری بود. دلهره و اضطراب لحظه‌ای امانمان نمی‌داد. با خود فکر می‌کردیم اگر احمدی‌نژاد رییس جمهور شود چه بلایی سر کشور خواهد آمد؟ اوضاع بین‌المللی چگونه خواهد شد؟ آیا آزادی‌های سیاسی و اجتماعی محدود می‌شود؟ و آیا اصلا ایران جای زندگی کردن خواهد بود یا خیر؟ در شوخی و جدی خود می‌گفتیم که اگر احمدی‌نژاد رییس جمهور شود زندگی در افغانستان را در بدترین حالت ترجیح می‌دهیم. آنها که وضع مالی بهتری داشتند دبی را برای زندگی مثال می‌زدند و بالاخره هر کس از فردای انتخابات می‌گفت غافل از اینکه روزی خواهد رسید که باید به فکر وعده‌های امروز خود باشند.

ساعت ۱۰:۳۰ شب که اخبار غیر رسمی از پیروزی احمدی‌نژاد حکایت می‌کرد، گذشت زمان را دیگر دوست نداشتیم. در دل‌هایمان می‌گفتیم کاش زمان همین‌جا متوقف شود. هر لحظه که می‌گذشت صحت اخبار بیشتر تایید می‌شد. ساعت ۲۴ ، همان موقع که زمان صفر می‌شود، دیگر امیدی به پیروزی هاشمی نداشتیم.

...

امروز سوم تیر است. یک سال از انتخاب احمدی‌نژاد می‌گذرد. اگر واقع‌بینانه بنگریم، وضعمان در عرصه بین‌المللی چندان مساعد نیست. دولتی که با وعده نفت بر سر سفره مردم روی کار آمد امروز شعار خود را از اساس نفی می‌کند. رییس جمهور هنوز در سخنرانی‌هایش طوری صحبت می‌کند که گویی هنوز رییس جمهور شدن را باور ندارد و در دوران تبلیغات انتخاباتی سیر می‌کند. طوری صحبت می‌کند که گویی پیامبر بودن باورش شده. وعده‌هایی همچون خدمت و مهرورزی و عدالت گستری هر روز تکرار می‌شوند بدون اینکه اثری عینی داشته باشد. در دانشگاهها انجمن‌های اسلامی به عنوان اصیل‌ترین تشکل دانشجویی در حال قلع و قمع هستند. چنان صحبت می‌کنند که گویی در ۱۶ سال گذشته هیچ کاری نشده و امروز بسان اول انقلاب باید فکر کرد و رفتار کرد.

وزیرانی که باید پاسخگوی عملکرد خود به مردم و رسانه‌ها باشند نه تنها از پاسخ دادن طفره می‌روند، بلکه قبل از بعضی سخنرانی‌ها و پرسش و پاسخ‌ها از طرف زیر مجموعه خود توصیه می‌کنند که سوالات کنترل شده باشند. سخنگویی که باید از حریم دولت دفاع کند و مایه آبروی دولت جمهوری اسلامی شود، در جلسات هفتگی‌اش به متهم کردن خبرنگاران و رسانه‌ها می‌پردازد و شعر و ضرب‌المثل می‌گوید تا به زعم خودش پاسخی کوبنده و محکم داده باشد.

امروز سوم تیر یک ساله شد و من به امید فردایی بهتر به کارم ادامه می‌دهم. به این امید که شکاف میان نخبگان و روشنفکران با مردم را کم کرده و با آگاهی دادن به توده مردم از تکرار تاریخ جلوگیری کنم. شاید امروز وظیفه من این باشد که با نقد مصلحانه دولت، ضعف‌ها کمتر شود و مردم در انتخاب‌های خود غیر از مسائل اقتصادی، ملاک‌های دیگری را هم در نظر بگیرند.