کـمـان

در بیکران آسمان

کـمـان

در بیکران آسمان

گشتی کوتاه در ماسوله

روستای تاریخی ماسوله همه ساله پذیرای مسافرانی از شهرهای دور و نزدیک و از خارج از کشور است که  معمولاً جهت بازدید از بافت معماری و تاریخی به این روستا می‌آیند. بسیاری از مسافران هم برای استفاده از آب و هوا و طبیعت مطبوع ماسوله به این شهر می‌آیند. در این میان باید از تورهای دسته‌جمعی کوچک و بزرگی نام برد که برای گردشی یک یا چند روزه به این روستا می‌آیند و در بین راه نیز با توقف در روستاها و شهرهای بین راه از جاذبه‌های طبیعی شمال ایران بهره‌مند می شوند.

درهر صورت جاذبه‌های تاریخی، معماری و طبیعی ماسوله به گونه‌ای است که هر نوع مسافر با هرنوع سلیقه‌ای را به سمت خود جذب می‌کند.

وجود امکانات رفاهی، راه ارتباطی مناسب و محل‌های اقامتی محلی و سنتی از امتیازاتی هستند که توان پذیرایی مردم این شهر را از مسافران افزایش می‌دهند.

دیدن ماسوله و معماری آن به عنوان یک شهر تاریخی و استفاده از مناظر طبیعی و ساختمانی زیبای آن طی حداقل یک شبانه روز اقامت در خانه‌های سنتی مردم مهمان‌نواز آن یادگاری بی‌نظیر برای هر مسافری خواهد بود.

ماسوله روستایی است با هزار اتاق بجای هزار خانه. اهالی، دیوار حیاط‌ها را خراب کرده‌اند و آن‌ها را به شهرداری سپرده‌اند. شهرداری هم برای هر ردیف حیاط، نامی انتخاب کرده است؛ کوچه یاس، کوچه شهید عندلیبی، کوچه عطاری ...

عابران از کوچه‌ها عبور می‌کنند، در همان حالی که از حیاط‌ها می‌گذرند.

با وجود تعداد فراوان گردشگرانی که به ماسوله می‌آیند، زنان و مردان ماسوله به انجام کارهای روزانه خود می‌پردازند که همین انجام کارهای روزانه در مقابل دیدگان گردشگران بر جذابیت‌های این روستا افزوده است.

دست‌فروش‌ها هم بساط خود را در حیاط کوچه‌ها پهن می‌کنند. لباس‌ها، ملافه‌ها، دستمال‌های آشپزخانه و جوراب‌های آویزان، جلوی چشم همه خشک می‌شود.

کف‌ کوچه و حیاط خانه‌ها، همزمان سقف خانه دیگری است. بنابراین شمعدانی‌های ایستاده در کنار حیاط کوچه، فضای سبزی است برای عابران(عامه)،اهالی خانه اصلی و اهالی خانه پایینی. گزنه‌هایی هم که در کوچه‌ها می‌رویند می‌تواند در عین زیبایی که به چشم‌انداز ماسوله می‌بخشد، به همان اندازه سرسبزی‌اش رنج‌آور هم باشد.

قهوه‌خانه با تخت‌های چوبی، با همه نشانه‌های ایرانی آن مانند سماور، قلیان، پشتی و احتمالا دیزی، نان سنگک و پیازچه، آش دوغ و آش رشته در همین حیاط کوچه‌ها جای گرفته‌است. گویی صاحبان خانه‌ها تخت یا تخت‌هایی را با قالیچه و پشتی در حیاط خود گذاشته باشند تا عصر‌ها در آن چای بنوشند.

در این روستا تفاوتی میان مغازه، اداره، کتاب‌فروشی و خانه وجود ندارد .در را باز می‌کنی وارد عطاری می‌شوی. باز می‌کنی مدرسه است. باز می‌کنی آهنگری است. باز می‌کنی نانوایی است یا که درمانگاه یا خانه یکی از اقوام است.

روز هشتم فروردین فرصتی فراهم شد تا به همراه یک تور یک روزه گردشگری به ماسوله برویم. سفر از ساعت 5 صبح شروع شد و تا ساعت 4 صبح روز بعد ادامه پیدا کرد. ساعت یک بعدازظهر رسیدیم ماسوله و بعد از ناهار، تا ساعت 5 از معماری و آب و هوای بی‌نظیر ماسوله لذت بردیم. به لحاظ پررویی ذاتی، تا آخرین نقطه ماسوله رفتیم، جایی که سر ما در ابرها و پای ما روی زمین بود. شاید دیدن طبیعت بکر ماسوله لذت‌بخش‌تر از دیدن بازار و گردش در مسیر پر رفت و آمد روستا باشد. گردش در کوچه پس کوچه‌های روستا و سکوت حاکم در بالاترین نقطه روستا خاطراتی فراموش نشدنی خلق می‌کند برای کسانی که در هیاهو و شلوغی تهران گم شده‌اند.

در گذری کوتاه در بازار ماسوله، همه چیز به چشم می‌خورد، حتی مهره اصلی مار. کنجد آغشته به گردو و عسل و لواشک‌های محلی از موادی است که به وفور در بازار به چشم می‌خورد. لحظه‌ای توقف در قهوه‌خانه آبی و خوردن چای در هوای نسبتا سرد ماسوله خستگی را از تن مسافران بیرون می‌کند. ساعت 5 بعد از ظهر به سمت تهران حرکت کردیم و در بین راه توقف در فومن و رودبار هم اضافه شد. رودبار به لحاظ انواع و اقسام زیتون و سیر ترشی و رب انار یکی از توقفگاههای ضروری برای مسافران خطه شمال است.

ساعت 4 صبح روز نهم فروردین رسیدیم تهران، در هوایی بارانی و دلی پر التهاب از دیر رسیدن به خانه!

نظرات 1 + ارسال نظر
مرجان شنبه 13 خرداد 1385 ساعت 18:10 http://2bareh.com

چی شد بابا دوباره یه وبلاگ درست کردی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد