امروز اسبابکشی کردم از بلاگفا اومدم اینجا. آدم بدون وبلاگ مثل انسانی میمونه که داره خفه میشه. وبلاگ راه ارتباط انسان با دنیای مجازیه و وقتی این راه فیلتر میشه انگار پنجرههای اتاق رو گل گرفتند. هنوز هم وبلاگ دفتر خاطرات رو دارم اما از اینجا نمیتونم به روزش کنم.
امروز تشییع جنازه پدر احمدینژاد بود. خودش رفت توی قبر و پدرش رو خاک کرد و محافظها هم خاک ریختند و سنگ گذاشتند. انصافا مرگ پدر یکی از بزرگترین غمهای زندگی آدمهاست. خدا رحمتش کنه.
امروز تولد شهید حسن قریب هم هست. روحش شاد.
نفس کشیدن دوبارهات مبارک
آقا سعید !
سلام
از دیدنت خوشحال شدم .
به آقا جواد هم سلام برسون .